هشدار! از رستگاه تا پرتگاه قدمی بیش نیست؟
اسلا م الدین اندیش اسلا م الدین اندیش

 

 

با خروج نیرو های خارجی از افغانستا ن در استانه یک تحول برای فردای کشورخود قرار داریم و سوال اساسی اینست ، ایا دولت فعلی توانایی حفظ دست اوردهای موجود وهم ظرفیت ادامه و پیشرفت رابه تنهائی دارد؟ وهم بعد خروج قوایی خارجی، کمک ها دوام می یابند ؟اگر می بابند به کدام پیمانه و تا چه وقت اما یک نکته واضح است که در صورت بودن حتی تعداد کمی از عساکرامریکائی، کمکها جریان می یابند و در صورت خروج همه انها هیچ گونه تضمینی ولو که تعهد هم بکنند وجود ندارد که به صورت عادی چون ده سال گذشته ، کمک ها جریان داشته باشد، که به این پرسش ها کشور داران و تحلیل گران ما به گونه های متفا وتی پاسخ میدهند، درین جا ببنیم که ایا این پاسخ ها ، بر بنیاد فکت ها استوار است ؟ دور اندیشانه ارایه شده اند، می تواند منافع کشور مارا درین مقطع زمانی بسیار حساس در بر داشته باشند؟

تحلیل گران و کشور داران ما با اظهار نظر های ازین دست ،که امریکا چرا امده که براید، دیگری میگوید گمان نکنم که بر اید  و حرف اخر اینکه امریکا مجبور است در افغانستان بماند؟ و تلویحآ هر خواستی که ما داشته باشیم ، باید انرا بپذیرد ، ولی در استانه سفر رئیس جمهوربه همه این پرسش ها تقریبا ضمنی پاسخ در خور دپلوماتیک داده شد،که درین جا بالای چند نکته که امریکا مجبور است ؟و یا اینکه مجبوریت ماست که امریکا در افغانستان بماند؟ ، می خواهم مکثی کوتاهی بنمایم.

اگر کمک های جهانی قطع شود، که بی شک با خروج عساکر شان دیگر این کمک ها هم نخواهد بود،ترس وجودارد به فرض اینکه هیچ تهدید دیگری نباشد آ یا دولت فعلی می تواند از عهده پرداخت حتی معاش منسوبین  بر آید، آ یا یاد مان رفته است ؟که دولت داکتر نجیبالله تا زمانیکه امکانات به قدر کافی برایش میرسید مدت سه سال مقاومت کرد، ولی به مجرد ایکه کمک ها کم شد،  (در مدت سه سال حد اقل روزانه 20 الی 25 هواپیمای غول پیکر در میدان هوائی کابل نشست میکرد ) ولی زمانیکه این پرواز ها به دو یا سه رسید ، در پهلوی سایر عوامل به سقوط ان منجر شد.

باید با دقت از تجارب کذشته بیاموزیم .

هرکه ناموخت از گذشت  روزگار                 هیچ نیا موزد زهیچ اموز گار

گاهی کسی از خود پرسیده است که این همه ثروت از کجا امده است، ظاهر قضیه را همه میدانند ، کمک های خارج است، بلی این ها همه از کمک های خارجی است ، چطور شد که جامعه جهانی متوجه اقغانستان شد ، هر کس عقیده اش ولی به نظر من ،در یک شب سحر نشدنی، اشک بیوه زنی یا ناله یتیمی را پر وردگار عالمیان(ج) بدرگاه اش پذیرفت ، جامعه جهانی را به شکل اسباب با همه امکانات چون پول، تخنیک و تجربه برای رفاهیت مردم افغانستان فرستاد ،ولی ازاینکه خود ما عرق در فساد بودیم  و هستیم در پهلوی آن کمی ظرفیت و پشت کار لازم را هم نداشتیم بهره لازم شاید باید را،نتوانستیم ببریم ، ولی با انهم دست آورد ها کم نیستند.

اگر کشوررا با ده سال قبل مقایسه نمائیم،آن زمانیکه شهر کابل به یک ویرانه تبدیل شده بود ، بهترین وسیله حمل کراچی یک عراده ای که انهم به همه میسر بنود، هر طرف که میدیدی ،  ژنده پاره ها به این عراده ها بار ، ازین طرف شهر به ان طرف شهرکابل،  مردم  در گریزمیبودند ، وسیله ای حتی برای حمل مریضان و حتی زنان حامله هم وجو نداشت ، گاهی زنان حامله را  نیز  توسط همین کراچیها به سوی گویا شفا خانه میبردند ، در بسیاری موارد زایمان  قبل از رسیدن به  زایشگاه در همین عرابه ها  صورت میگرفت،یادمان باشد که هزاران انسان ، با لباس های ژنده پای و سر لچ در قهر زمستان ، با اندام های خشک تکیده ، ر نگهای زرد پریده، چهره ای  خاک آلود که، بیشتر به شبح شباهت داشتند تا انسان ، برای یاقتن کار سرگردان ، مگرلقمه نانی بیابند، تا فرزندانشان از گرسنگی نمیرد ، این تنها کابل نبود ،در سر تاسر افغانستان مردم به نان خشک مختاج بودند، از سرک ، شفاحانه مکتب به مفهوم واقعی ان خبری نبود، همین طور، از پل بند انهار برق وغیره ولی امروزدست اورد های بسیاری  داریم که  هیچ  زمانی افغانستان دارای چنین امکاناتی نبود، که امروز  بدسترس قرار دارد،  مردم بسیار مرفه تر شده اند آلبته تعدادی هم است هنوز در فقر زنده گی میکنند ، بیشتر آنانی اند که خودرا با شرایط وفق داده نتوانسته اند، یا اینکه نان اور ندارند ، ورنه امروز در افغانستان کار کم نیست ، شما یکبار به سایت های کار یابی سر بزنید، هزاران کار  به اعلان گذاشته شده است ، برای آبادانی کشور همه امکانات وجودارد ،  یعنی پول ، تخنیک ، تجربه  ولی چیزی ایکه کمبود است مدیران لایق  صادق عا شق به وطن ، با آنهم کمک های  جامعه جهانی نتیجه خودرا داده است ، هرچند نه در حد انتظارکه اینک  به یکی دو مورد اشاره های مختصری  می نمائیم .

و اگر به یک شاخص اساسی تعئین کننده پیشرفت ،نمودار دسترسی اساسی مردم به امکانات، یعنی (سطح عاید سرانه سالانه )در افغانستان نظر اندازیم در می یابیم،  که هیچ وقت (حتی در سالهای پر محصول 1356 و 1357 )سطح عاید سرانه سالانه در کشور ما، بالاتر از 140$نبوده است ، سال گذشته نظر به ارقام سالنامه احصائیوی کشور  715$ بود  ولی اکنون با گذشت یک سال دیگر  این رقم نزدیک به800$ رسیده است،اگر کمک های جهانی همچو چند سال گذشته ادامه یابد بزودی در بسیاری زمینه های رفاهی از همسایه ها پیشی خواهیم گرفت.

قبل از سال 2002  دسترسی مردم به برق  کمتر از 6% بود ، ولی اکنون نزدیک 40%میباشد، در سر تا سر افغانستان از سرک ستندرد خبری نبودو لی امروز بیشتر از 12350 کیلومتر سرک اسفلت داریم.و دها ، دست اورد دیگر به شمول اولین خط ریل که از حیرتان الی مزار شریف امتداد دارد و شهر کابل داردکه به یک شهر مدرن تبدیل شود، که همه این ها نتیجه کمک های جهانی است ، تعداد موتر ها عراده جات از دوملیون عراده بیشتر شده و روز به روز زیاد تر میشود ، اگر بگوئیم ، که هیچ کاری صورت نگرفته، که  سخت ، بی انصافی است،ولی نقش خود ما درین دست اوردها بسیار کم رنگ است.

اگر از هر یک ما پرسیده شود ، چقدر تکس دادیم یا چقدر مالیه جواب منفی است، صرف چند تجار سرمایه گذار، تکس های می پردازند،بیائید به خود راست بگوئیم ، به ویژه انانیکه در کشور های اروپائی و امریکائی هستیم ، تا حال غیر حرف چه کار مثمر در وطن انجام داده ایم یا   چند شغل ایجاد کرده ایم، واگر ضرورت شود که همیشه این ضرورت  است چقدرپول، کمک کرده می توانیم ، در صورت ایکه کمک های جهانی قطع شود  معاش کارمندان را حتی برای یکماه تادیه کرده می توانیم ؟ که جواب منفی است، پس بودن جامعه جهانی ضرور است،تا دست آورد  ها حفظ و پیشرفت ها ،تداوم یابند ، اگر بعضی ها میگویند که در گذشته چگونه دولت مصارف را تامین می نمود  ، باید  بدانیم که نخست همه ای شهر وندان  مالیه اززمین مواشی که بیشترین رقم را تشکیل میداد میپرداختند که امروز جمع آوری نمیشود دیگر سر بازی مکللفیت بود بدون معاش،ولی همان وقت هم قرضه از کشور های خارجی گرفته میشد ، که چند سال قبل چندین کشور از جمله روسیه جرمنی .... همان  قروض را  بخشیدند.

درین جا باید دیده شود که امریکا در افغانستان منافع ان قدر قابل توجه دارد؟ با این همه صرف پول و قربانی بیر زد،هرکس به زعم خود گویا ، چیز های را سر هم میکند وانمود سازد که امریکا مجبوریت دارد ،تا در افغانستان بماند ، بیشتر معادن افغانستان را مثال می اورند ، ولی دیدیم که در داوطلبی های معادن هیچ یک از کمپنی های بزرگ معتبر امریکائی  اشتراک هم نکردند ،  منشا این طرز تفکررا نمیدانم در کجا است  ،که  دیگران به اسم تحلیل گرو نظریه پرداز، بدون تجزیه تحلیل  و مراجعه به مغز، فکر خود ، کور کورانه طوطی وار تکرار میکنند ، بدون درنظر داشت اسیب پذیری شدید کشور ما چه ،از لحاظ امنیتی ، اقتصادی و اجتماعی و باختن روحیه مردم و فرار آنان از کشور و با داشتن چنان،  همسایه های اژدها صفت،  باز هم کوشش مینمایند،( تا جوی پر از تنش را ) ، چیزیکه اساسآ پالیسی خارجی دولت افغانستان را در دو، سه سال اخیر میسازد ، ایجاد نمایند  ،  روابط دولت ما را با جامعه جهانی به ویژه ایالات متحده امریکا ، تیره تر سازند، تا جائیکه چندی پیش، واکنش وزیر دفاع امریکارا همه ما شنیدیم .

 واقعآ  در نظر نگرفتن قربانی ها و کمک های ، جامعه جهانی  و در افغانستان نا باوری ها را  بار اورده است وایجاد چنین جوی که باعث شد تا کشور داران ما ،از  امکانات موجود برای ابادانی بیشتر کشور، طور شاید باید استفاده نبرند ، ازجمله  برچیده شدن ،تیم های پ آ ر تی در ولایات  که در بعضی موارد کار نامه های خوب ساختمانی هم داشتند ،که با بسته شدن دفاتر انها ، که نه ان پول ها را کسی به دولت افغانستان  داد، نه امکانات شانرا ( این پ آر تی ها ) زمینه کار را برای عده زیادی در بخش های ساختمانی در پهلوی اینکه به کشور ما به ویژه برای دفاتر، تعمیر میساختند مهیا نموده بودند، با وجود اینکه شاید یک سلسله مشکلات در مصرف پول ها و موثریت شان موجود بود  ولی بهر حال بودن شان و مصرف  پول هایشان ، در داخل کشور که باعث تسلسل اقتصادی میشد ،( چون آنهاظرفیت پائین و  فساد را در ادارات دولتی، خوب درک میکردند بناء قرارداد ها را خود مستقیمآ می بستند که باعث خشم مقامات دولتی میشد )موجودیت شان،  بسیار بهتر ازین بود که نباشند.

 

سیاست به ویژه دپلوماسی ظرافت ها و نزاکت های خاص خودرا دارداگر مراعات نشود هر چند به زبان چیزی هم گفته نشود، از اشارات ایما ها می توان فهمید که حرف چیست، و یافتن زبان مشترک درهر حالت بسیار کار ساز میباشد ، به وِیژه در روابط دو کشور و چیزیکه امروز بین امریکا افغانستان وجود ندارد که عواقب بس نا گواری دارد ، که شاید در سده ها قابل جبران نباشد .

هرچند هیت افغانی بعد بازگشت از واشنگتن، طی چند کنفرانس مطبوعاتی این سفررا موفقیت امیز عنوان کردند، ولی همه میدانند ، که این سفر بیشترتشریفاتی بود وجز اعلان یک مطلب،( دیگر امریکا نمی خواهد عسکرش در افغانستان بماند)و تلویحآ فهماندند و در افغانستان هیچ گونه منفعت یا مجبوریت ایکه به این همه مصارف قربانی بیرزد ندارند،

باید اذعان نمائیم که  پا فشاری های بیشتر ازحد، در بعضی موارد  بهانه خوبی برای امریکا خواهد داد ، تا زودتر کشورمارا بدون اینکه هیچ تضمینی وجود داشته باشد رها کند ، چنانچه در عراق چنین کاری صورت گرفت,عراقی که با داستن 31 ملیون نفوس داشتن مرز های مشترک با کشور های ایران، کویت، عربستان سعودی، اردن، سوریه، ترکیه وچندین کیلومتر ساحل آبی خلیج فارس مشرف به تنگه هرمزکه گذر کاه مهم نفت در جهان میباشد و تولیدات روزا نه  3 ملیون بشکه نفت و صدور  2، 2 بیرل آن به خارج به قیمت تخمینی بشکه صد دالر و با داشتن  12% ذحایر نفت جهان به علاوه منابع سرشار گاز، برای امریکا  انقدر اهمیت نداشت که مجبور باشد بماند ، پس خود قضاوت نمائید،از چه لحاظ در  افغانستان مجبور به ماندن خواهد بود.

همه پالیسی سازان کشور ما باید بدانند ، که افغانستان فقیر ترین ، بی ثبات ترین کشور دنیا ، بی تفاوت ترین ، پول دوست ترین  و بیکاره ترین ، مفت خوارترین ، پر توقع ترین مردم دنیا بوده و از همین سبب ،اسیب پذیری کشور مان   مثل افتاب روشن است، از فساد نباید حرف زد که جائی در هیچ دفتر دیوان باقی نمانده وهمه تدابیر برای محو فساددرج شده و ادارات متعدد به وجود آمده  ، ولی روز به روزفساد بیشتر، بیشتر شده ،عادت  برف خود را بالای بام دیگران انداختن مود شده ، بی چاره  خارجی ها بی زبان را گناهگار  قلمداد کردن کار سهل بوده  بدون اینکه سر در گریبان خود نمائیم  که ما خود چه کار نامه های داریم اگر ما خود با شفافیت کار می نمودیم و زمینه فساد را مهیا نمیکردیم هرگز خارجی ها جرئت نمی کردندتا دست به فساد بزنند ، اینست انصاف و قضاوت ما.

 

 

 با در نظر داشت مطالب فوق در  شرایط فعلی ، بودن  امریکائی ها در افغانستان ( نه به وظایف جنگی، که وظیفه اردو پولیس خود ما میباشد) به خیر افغانسستان بوده ، تضمینی است برای امنیت ، اقتصاد ، حفظ و تداوم دست اورد ها،چون اگر کمک ها فطع شود  ( دولت تا سال های زیاد هم نخواهد توانست فقط بودجه ضروری را تامین کند) که نباید با ابراز احساسات بچه گانه و خام ،به سر نوشت یک ملت زجر کشیده ، باز هم بازی شود و تاریخ تکرار گردد، این مسئولتی است بزرگ که، با داشتن همسایه های که هر لحظه انتظار میکشند تا این کشور را ببلعند ،نباید ساده لوحانه با قضایا برخورد نمائیم، باید هوشیار باشیم ، با حرف  های عوام فریبانه احساساتی نباید، این کشتی که نزدیک است به ساحل برسد  را، غرق نمائیم..

 

                                           با احترام

                                                                                                                                Is_andesch@yahoo.de


February 5th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات